محل تبلیغات شما

وبلاگ آرامش



وجود چهارچوب و رعایت حدود همواره موجب حفظ آرامش می شود  و حفظ آرامش هم موجب ÷یشرفت انسان می گردد.

مثلا  چهارچوب ازدواج است و هر نوع رابطه بین مرد و زن فقط بایستی  فقط در صورت وم و ضرورت باشد. که البته غربی ها سعی دارند با ازبین بدن این چهارچوب با فیلم های این چهارچوب را بی ارزش کنند و فساد و  هرج و مرج و آشوب را جایگزین آن کنند.

دیروز شنبه 4 خرداد سر حرف زدن با زن همسایه آرامشم را از دست دادم.

مثلا باید در حرف زدن چهارچوب و قانون داشته باشیم. آرام، زیبا، مستند

در خوردن، کم و مفید بخوریم.

در نگاه کردن، زیبا ببینیم

در فکر کردن، مثبت و منطقی فکر کنیم.

در رفتار، قبل از هر کاری صبر داشته باشیم  و عجله نکنیم، بعضی از مسایل فقط با صبر کردن حل می شوند:

مثلا دیشب برداشتن پشتی توسط محم هادی و صبر نکردن من.




انسان وقتی به آرامش واقعی می رسد که نیازهای جسمی و روحیش برطرف شوند.

طبق هرم مزلو نیازهای یک انسان شامل فیزیولوژیکی،امنیت،عشق و وابستگی،عزت نفس وشکوفایی فردی هستند.

پس شکوفایی فردی و خلاقیت هم یک نیاز انسان است که برای رسیدن به آرامش بایستی رفع شود.

من تصمیم گرفته ام برای شکوفایی و خلاقیت فردیم هدف گذاری کنم و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نمایم.


خوردن ما هر چقدر طول بکشد نشان می دهد ما انسان آرام و با شخصیت تری هستیم.

عدم آرامش در خوردن و تند تند و سریع غذا خوردن موجب بروز بیماری های زیادی می شود.

حامد محمودی چقدر زیبا می خورد یا امیر شاکریبیاموز

بیاموز که آرام غذا بخوری و غذا را بجوی و از غذا خوردن لذت ببری.

وجود آرامش در هر چیزی موجب ایجاد لذت بیشتر در آن می شود.

نحوه صحیح غذا خوردن با آرامش را مثل یک فرد با شخصیت بیاموز .

چرا من در خوردن معجون رکورد زده ام این یک ایراد بزرگ در من است که بایستی اصلاحش کنم.


کار غلط یعنی کاری که خطری انسان را تهدید کند و  موجب ایجاد آشوب می شود و وقتی از طرف فرزندانم باشد لازم است بعضی مواقع با تذکر دادن جلوی این آشوب گرفته شود.

ولی تذکر ندادن یک کار اشتباه از تذکر بد دادن بهتر است پس باید نحوه تذکر دادن را چه به کودکانم و چه در محیط کار را یاد بگیرم.

من تذکر میدهم چون می خواهم خودم آنرا انجام ندهم.

1-تذکری مفید فایده است که خود شخص تذکر دهنده  آنرا انجام ندهد(قصه خرما خوردن بچه و تذکر پیامبرص) اما چون ما خودمان نیز ممکن است چنین اشتباهی را بکنیم پس عملا تاین نوع ذکر دادن بی فایده است  لذا در این مواقع  می توان بجای تذکر دادن اغفال کرد چون ممکن است بچه این کار  غلط را از خود من یاد گرفته باشد و تذکر دادن آن اصلا خود من را زیر سوال ببرد لذا در این مواقع لازم است تا خودم با دیدن این کار اشتباه سعی کنم آنرا تکرار نکنم یعنی به خودم تذکر دهم. مثل خاراندن

پس در مواقعیکه هیچ خطری وجود ندارد تذکر دادن غلط است.

2-اگر ممکن است مورد خطرناکی وجود داشته باشد و لازم شد تذکر داده شود تذکر بایستی با آرامش  و احترام  و زیبا  فقط با ارتباط  بالغ خود با بخش بالغ فرد انجام شود تا فرد قانع شود و کار خطرناک را انجام ندهد( نه پرخاشگری و فحشبرو گمشوغلط)(آقامحمد هادی پسر عزیزم خواهش می کنمدرست).

یا مثلا برای تذکر دادن به همکارت خانم پازوکی سر فرم سیموله .کار غلط

یا یا های دیگر در محل کارم.اربابی، امیدی نژاد، سر صبحانه ، دادو فریاد با شریفی و .کارهای غلط


عزت نفس بعنی دوست داشتن خود و ارزش قایل شدن  و احترام گذاردن برای خود باعث جلوگیری از کارهای بیهوده و مضر توسط انسان می شود که نهایتا موجب آرامش انسان می شود و اعتماد به نفس به معنی تلقین من می توانم و من قادرم یعنی مثبت اندیشیدن  و ایمان داشتن به پتانسیل های خود  باعث انجام بهتر کارها و تصمیمات و  در نهایت آرامش انسان می گردد.

تلقین کردن مثبت به خود باعث افزایش اعتماد به نفس و ایجاد آرامش در انسان می گردد.

مثلا موقع قرآن خواندن اگر من به خودم مطمن باشم که می توانم یعنی تلقین مثبت به خودم بکنم این باعث می شود در کارم موفقتر بشوم و ایجاد آرامش در من می کند.


ترس برای حفظ بقا به ما داده شده است و این یعنی ترس منطقی ولی ترسی که بی دلیل و غیرمنطقی باشه موجب زیاده روی کردن در کارها و از بین بردن آرامش ما می شود.

توضیحات اضافه هم یک نوع زیاده رویست، زیاده روی در هر کاری چه پرخوری، چه پر حرفی و زیادی حرف زدن و زیادی توضیح دادن و بدلیل ترس است.

وقتی ما ترس از دست دادن چیزی را داریم بصورت ناخودآگاه و نه آگاهانه شروع به زیاده روی کردن و خروج از حالت تعادل می شویم.

مثال:وقتی از من می پرسند م ج آمده من جواب دادم نه و گفتم زنگ هم زدم جواب نداد.

اولا که من نمی دونستم آمده و حدس می زدم نیامده است و ثانیا زنگ هم زدم جواب نداده یک توضیح اضافه است.

چرا که از حرف اول مجتبی که گفت تا کسی به جلیلی و یوسفی نگفته برو انجام بده و من ناخودآگاه دارم میگم که من به جلیلی زنگ می زنم و از این حرفها نمی ترسم ولی حقیقت اینه که توضیح اضافه دادم و اون هم از ترس است که آرامشم را از بین می برد.

کی گفته که من وظیفه دارم وقتی ج نیروگاه نیست  همه مسایل را با  تلفن همراه خودم زنگ بزنم یا پیام بدم(فقط آنهایی که امضایشان مسولیت دارد مثل سیموله و جابجایی) و به اون بگم؟ نه من چنین وظیفه ای ندارم و این یک کار اضافی است بنابراین از این پس نه میترسم و نه اینکار را می کنم. 

نه کسی بابت این زنگها تشکر می کند و نه کسی پول موبایلم را می دهد

از اخم و تخم دیگران می ترسم ، بلاخره انسان اشتباه می کند و می تواند توضیح دهد و ترسی ندارد.


1-حساسیتهای افراد برایمان مهم باشد و کاری نکنیم و حرفی نزنیم که ناراحت یا شرمنده شان کنیم

آخ آخ بابام روی جبل و باغ و خونه اش حساسه حالا تو هی به فکر اون باش و اون رو ناراحت و شرمنده کن.

جلوی زنت از ی دیگه نگی

2-هیچگاه دیگران را قضاوت نکنیم اینکار موجب از بین رفتن آرامش ما میشود بجای آن با دیگران همدل و مهربان باشیم .

3-رفتار مودبانه با همه افراد موجب ایجاد آرامش در ما می گردد حتی با افرادی که ممکن است از آنها خوشمان نیاید.

4-جذاب باشیم و دوست یاب نه دافع و دشمن ساز:

معنی جذبه یا کاریزما این نیست که خودتان را باحال‌تر از بقیه جلوه دهید. راز تناقض گونه‌ی جذبه این است که افراد نباید به اثبات بهتر بودن خودشان از بقیه بپردازند، در عوض باید کاری کنند که سایرین در مورد خودشان حس بهتری داشته باشند. جذبه‌ی واقعی آن است که وقتی اشخاص از پیش شما می‌روند احساس کنند فرد مهم‌تری هستند.

یک آدم معمولی اول از همه خودش را دوست دارد و علاقه دارد که درباره خودش صحبت کند. اما یک آدم دوست داشتنی و کاریزماتیک به افراد اجازه می‌‎دهد که درباره خودشان صحبت کنند. شق القمری که افراد دوست داشتنی انجام می‌دهند این است که روحیه‌ی مثبت گرایانه‌ای دارند، منیت را کنار می‌گذارند و با سکوت‌شان به طرف مقابل توجه می‌کنند!

پس همواره کاری کن تا دیگران با ارزش به نظر برسند و در کنار تو بهترین حس را تجربه کنند و هرگز اجازه نده دیگران شرمنده شوند.

5-روی خوش و با انرژی ما و سلام درود ما نشانه اهمیت ما به دیگران است.

6-همدلی با دیگران و اهمیت به نیازهای آنها نشانه اهمیت ما به دیگران است.

برای اینکه آرامش داشته باشی به دیگران مانند خودت اهمیت بده و دغدغه ها و نیازهای آنها را مانند خودت محترم بشمار. مثال می زنم چند روز پیش زیر بویلر دو تا کارگر در مورد 65 درصد از من سوال کردند و من خندیدم و گفتم انشاله می دهند

آنها هم کلی لیچار بار من کردند که تو پولداری و برات مهم نیست و غیره و ذلک.

در این مواقع باید به نیازها و احساسات و نظرات دیگران اهمیت بدهی و با آنها همدل باشی یعنی نیازهای آنها را نیازهای خودت بدانی (در این مثال تو هم باید بنالی ، اشکالی ندارد مگر تو کی هستی؟)نه اینکه دایم فکر کنی بقیه احمقند و من  از آنها بهترم و با آنها فرق دارم و من فقط می فهمم

این رفتار خودخواهانه و غلط است و باعث دور شدن دیگران از ما و دافعه در ما می شود و اگر ما طالب آرامش و جاذبه هستیم باید به دیگران اهمیت بدهیم و با دیگران همدل باشیم.

متاسفانه من اصلا منعطف نیستم و به دیدگاهها و نظرات و حرفهای دیگران اهمیت نمی دهم و فقط روی حرف خودم پافشاری می کنم و مانند یک جسم صلب می مانم و لذا تمام فشارها را به خودم وارد می کنم و  آرامشم را از دست می دهم که اصلا برای سلامتیم خوب نیست.

مانند امضا نکردن صورتجلسه یا هامش گذاشتن روی آن و دافعه  بجای جاذبه و طرد شدنم و از دست رفتن آرامشم.

مانند اینکه تا پدرم  یا مادرم نظری می دهد من ناراحت می شوم و می خواهم حرف خودم را بزنم

مانند اینکه تا همکارم حرفی می زند می زنم تو ذوقش که تو هیچی بارت نیستبابا خوب ما که قبلا نامه زده بودیم

مانند اینکه تا همسرم نظر می دهد از نظرش ناراحت می شوم و اخم و تخم می کنم.

مانند اینکه در سرویس تا می گویند مجون بخر باهاشون بحث و جدل می کنم.

مانند اینکه تا کس دیگری را انتخاب می کنند من ناراحت می شوم.

مانند اینکه تا کسی در سرویس پشت سرم است و یا خرخر می کند من ناراحت می شوم

همه اینها نشان می دهد که من هنوز رشد نکرده ام و بچه هستم.

7-پریدن وسط حرف دیگران یعنی من   بیشتر می فهمم و دیگران نمی فهمند

8-زدن حرفهای غیرمهم و غیرضروری یا پرحرفی و زیادی حرف زدن نشانه این است که من به برای دیگران و وقت آنها ارزش قایل نیستم.

9-بی ادبی کردن و مسخره بازی کردن  و بی حرمتی نشانه عدم اهمیت ما به دیگران است.

10-گوش دادن به حرف دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

11-توجه ما به دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

یادته ابوتراب بهت گفت زمانیکه شکاری اینجا بوده بچه های پشتیبانی چقدر آرامش کاری داشتند؟؟؟؟؟؟؟

12-وقتی برای دیگران ارزش قایلیم هرگز با زبان زور و تهدید با کسی صحبت نمی کنیم  مثلا:

ببین من چقدر امیدی را عصبی کردم که بهم قندون پرت کرد یا اینکه چقدر بقیه رو عصبی کردم که برام نامه زدند

اگر برای دیگران ارزش قایل باشیم هرگز از انتقادهای آنها ناراحت نمیشویم بلکه اتفاقا از آنها تشکر میکنیم و خوشحال می شویم.

13-تشکر کردن در قبال لطف دیگران موجب جاذبه می شود.

14-غر غر نکردن در حضور دیگران باعث جاذبه میشود .

15-مسولیت پذیر بودن و خوش قول بودن و الاف نگه نداشتن دیگران موجب جاذبه می شود مثلا کارهای گاز پاکدشت که هنوز الاف مند!!!!!!

یا اینکه مسولیت اشتباه خود را بپذیریم و آنرا گردن کسی نیاندازیم چون با اینکار به خود توهین میکنیم که من گوسفندم و از خود اختیار ندارم و چون تو اشتباه کردی منم اشتباه کردم.

16-زیبا حرف زدن نه رک حرف زدن:

حرف هم مانند انسان نیاز به لباس دارد لذا ما باید برای ابراز خواسته هایمان آنها را زیبا کنیم یعنی حتما اول آنها را  با لباس زیبا بپوشانیم یا کادو پیچ کنیم بعد بزنیم و هیچگاه رک و پوست کنده و و عریان حرف نزنیم.

مثال:

بابا خیلی بو می دهیغلط

پدر عزیزم اگر خواستی حمام بروید دکتر گفت شما میتونید پایین تنه را بشویید.

یا مثلا اگر بخواهیم از دیگران  انتقاد کنیم اولا در خفا و دوما کادوپیچ.

درست سوال کردن از افراد موجب ایجاد جذبه و آرامش می شود.(جذبه عادل فردوستی پور و علی ضیا)

در رابطه با دیگران متوقع توجه، محبت و دیگران نباشیم و مانند طلبکارها رفتار نکنیم و  برای  بدست آوردن اینها کار نکنیم و رابطه برقرار نکنیم بلکه  برعکس بایستی خود توجه و محبت به دیگران عرضه کنیم و موجب شادی  آنها شویم تا آنها در حضور ما احساس بهتری داشته باشند و لذا جاذبه و آرامش بدست آوریم.


17-هنر خوب گوش کردن موجب ایجاد آرامش در ما و دیگران می شود:

اول اینکه ما دچار عذاب وجدان اینکه مطلب را از دست دادیم نمی شویم و مجبور به پرسیدن از او نیستیم و در ثانی دیگری از توجه ما لذت می برد.


-هرگز با دیگران بحث جدل نکنیم ما باید روش حل مساله را جایگزین اینها کنیم:

چه تقابل:چه منافع ما جور در نمی آید.

تعارض منافع :وقتی طرف با فکر و اندیشه ما 0 درجه مخالف است و پررنگ تر از تقابل است.

جدل:دهان به دهان و پررنگ تر از تعارض.


19-صبر در رابطه و دیگران و آرامش:

اگر بتوانیم در رابطه با دیگران صبر داشته باشیم آرامش بیشتری را تجربه می کنیم بطور مثال دیروز وقتی منتظر بودم ماشین جلوییم برود و نمی رفت متوسل به بوق و چراغ شدم که باعث شد چراغم روشن بماند و اعصابم خورد شود


20-وقتی عزیز کسی فوت می شود:

اطلاعیه فوت را می بینیم که اگر طرف به ما نزدیک است  و امکان رفتن برای ما باشد(کاری در آن زمان نداشته باشیم) در مراسم شرکت نماییم و اگر امکان رفتن وجود ندارد که تلفنی تسلیت می گوییم.


آرامش در محل کار:

در محل کار یک بازی بین قدرت ها وجود دارد که آنها قوانین بازی را خوب می شناسند اگر می خواهی مانند آنها رشد کنی  تو هم باید قواعد بازی را بلد شوی(مثلا صورتجلسه را امضا نکردن یعنی یا من اصلا بازی بلد نیستم  یا اینکه می خواهم بازی جدیدی به راه بیاندازم البته چون من عضو کوچکی هستم پس حتما اولی درست است). برای همین هم بایکوت می شوی و عضو منفی می شوی.

این ت در همه مشاغل وجود دارد که ممکن است از نظر من  غیر اخلاقی هم باشد ولی از نظر آنها حتما اخلاقی است. پس رشد کردن در چنین محیطهایی ارتباطی با کار بیشتر و رشد شخصی بیسشتر ندارد.

برای اینکه آرامش دشته باشی در حد و اندازه وظایف خودت رفتار کن و نه بیشتر و نه کاسه داغتر از آش و نه دایه مهربانتر از مادر، هر کس وظایفی دارد.

اگر خواستی بیشتر کار کنی برای خودت کار کن ولی اصلا نباید بخاطر آن انتظار رشد و پیشرفت شغلی داشته باشی. اون م آقایی بود که بخاطر شناخت از من و اینکه کارم خوب بود به من اعتماد کرد و من رو رشد داد و دیدی که باهاش چطور رفتار شد.


من در سرویس آرامش ندارم:

امروز جایم را عوض کردم ولی بازم نتوانستم بخوابم، از قدیم گفته اند که آدم خسته بالشت نمی خواد و آدم گشنه خورشت نمی خواد. من واقعا اگر خسته باشم روی صندلی خودم هم خوابم میبره و نیازی به خواباندن صندلی تا ته ندارم. پس  سعی کن آرامش را در وجودت بوجود بیاری چون با عوض کردن صندلی و غیره بدست نمی آید.


گذشت داشتن یا تغافل و چشم پوشی در روابط از اهمیت بالایی برخوردار است، مثلا فاطمه خانم همیشه تو همه کارها کمک میکنه اما چون امروز تو دستمال آوردن کمکم نکرد منم به روش آوردم و شروع به غرزدن کردم و آرامش خودم و خانواده را از بین بردم.!

تغافل و گذشت اینجا لازمه ، خوب خودم میرم دستمال میارم تا اونها یاد بگیرند و آرامشم از بین نره.


1-در منزل محمد هادی پشتی را برداشت و من صبر نکردم ببینم مقصودش چیه و بهش پریدم:

 اما اون می خواست پشتی را وارونه کنه، اگر صبر کرده بودم آرامش داشتم.

2-در محیط کارم سعی دارم زود و سریع اطلاعات را  گزارش بدم  یا از خودشیرینی یا از ترس از فراموشی در هر صورت آرامشم رو از دست می دم که اطلاعاتم کامل بود یا نه و مدیرم حالا چی میگه و تازه دنبال کامل کردن اطلاعاتم می روم اما:

اگر از فراموشیه باید کارهامو بنویسم و صبر کنم تا وقتی که اطلاعات  کامل شد  بعد گزارش بدم و اگر از خودشیرینیه که اطلاعات ناقص بدرد کسی نمیخوره و فایده ای نداره فقط موجب آشوب من میشه.

3-در هوس هام هم میخوام همون موقع بهشون برسم اما صبر موجب مبارزه با هوای نفسه و میتونه اونها را به تعویق بندازه تا در جای درست انجام بشن.


هوای نفس بسیار قوی و نیرومند است  که انسانهای ضعیف در برابر آن مغلوب هستند و با عمل به هوا و خواسته های نفس موجب بدبختی و آشوب آنها می گردد، محکم و قوی بودن  یا تقوی داشتن و ثابت ایستادن بر روی عقاید و نه گفتن به هوای نفس باعث آرامش انسان می گردد . راههای قوی شدن جلوی هوی نفس را باید بشناسم:

خواندن مقاله دانشگاه علامه به آدرس 

http://journals.atu.ac.ir/article_20.html.

1-صبر، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ: اى افرادى که ایمان آورده‏اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است» (البقره/153).

2-تقوی، یعنی پرهیز از هر چیزی که انسان را به گناه می کشاند، تقوی با مهار و غلبة نَفْس چَموش رابطة تنگاتنگی دارد، چرا که آدم باتقوا با خویشتنداری نَفْس،دارای اراده و تصمیم محکم است:.وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ: . و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‏تر است؛ زیرا) این از کارهاى مهمّ و قابل اطمینان است» (آل‌عمران/6). خداوند هم به خاطر مجاهدت چنین انسانی او را کمک می‌نماید و به راه خویش هدایت می‌فرماید و همواره با متّقین است: .وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ:. و بدانید خدا با پرهیزکاران است» (البقره/194).

3-ارتباط با خدا و ادای صحیح نماز:إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ.: . نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد


گذشت داشتن یا تغافل و چشم پوشی در روابط از اهمیت بالایی برخوردار است،  ما باید بفهمیم که همه انسانیم و ممکن است خواسته یا ناخواسته مرتکب خطا شویم  به این می گویند درک متقابل، مثلا فاطمه خانم همیشه تو همه کارها کمک میکنه اما چون امروز تو دستمال آوردن کمکم نکرد منم به روش آوردم و شروع به غرزدن کردم و آرامش خودم و خانواده را از بین بردم.!

تغافل و گذشت اینجا لازمه ، خوب خودم میرم دستمال میارم تا اونها یاد بگیرند و آرامشم از بین نره.


وجود چهارچوب و رعایت حدود همواره موجب حفظ آرامش می شود  و حفظ آرامش هم موجب ÷یشرفت انسان می گردد.

مثلا  چهارچوب ازدواج است و هر نوع رابطه بین مرد و زن فقط بایستی  فقط در صورت وم و ضرورت باشد. که البته غربی ها سعی دارند با ازبین بدن این چهارچوب با فیلم های این چهارچوب را بی ارزش کنند و فساد و  هرج و مرج و آشوب را جایگزین آن کنند.

دیروز شنبه 4 خرداد سر حرف زدن با زن همسایه آرامشم را از دست دادم.

در برخورد با ن بایستی حد و مرز را رعایت کنم چه در محیط کار و چه در بقیه جاها فقط بایستی در حد نیاز با آنها تعامل داشته باشم که زیاده روی در اینکار باعث دردسر و از بین رفتن  آرامشم می گردد.




نحوه کرامت به دیگران را بیاموزیم:

1-حساسیتهای افراد برایمان مهم باشد و کاری نکنیم و حرفی نزنیم که ناراحت یا شرمنده شان کنیم

آخ آخ بابام روی جبل و باغ و خونه اش حساسه حالا تو هی به فکر اون باش و اون رو ناراحت و شرمنده کن.

جلوی زنت از ی دیگه نگی

2-هیچگاه دیگران را قضاوت نکنیم اینکار موجب از بین رفتن آرامش ما میشود بجای آن با دیگران همدل و مهربان باشیم .

3-رفتار مودبانه با همه افراد موجب ایجاد آرامش در ما می گردد حتی با افرادی که ممکن است از آنها خوشمان نیاید.

4-جذاب باشیم و دوست یاب نه دافع و دشمن ساز:

معنی جذبه یا کاریزما این نیست که خودتان را باحال‌تر از بقیه جلوه دهید. راز تناقض گونه‌ی جذبه این است که افراد نباید به اثبات بهتر بودن خودشان از بقیه بپردازند، در عوض باید کاری کنند که سایرین در مورد خودشان حس بهتری داشته باشند. جذبه‌ی واقعی آن است که وقتی اشخاص از پیش شما می‌روند احساس کنند فرد مهم‌تری هستند.

یک آدم معمولی اول از همه خودش را دوست دارد و علاقه دارد که درباره خودش صحبت کند. اما یک آدم دوست داشتنی و کاریزماتیک به افراد اجازه می‌‎دهد که درباره خودشان صحبت کنند. شق القمری که افراد دوست داشتنی انجام می‌دهند این است که روحیه‌ی مثبت گرایانه‌ای دارند، منیت را کنار می‌گذارند و با سکوت‌شان به طرف مقابل توجه می‌کنند!

پس همواره کاری کن تا دیگران با ارزش به نظر برسند و در کنار تو بهترین حس را تجربه کنند و هرگز اجازه نده دیگران شرمنده شوند.

5-روی خوش و با انرژی ما و سلام درود ما نشانه اهمیت ما به دیگران است.

6-همدلی با دیگران و اهمیت به نیازهای آنها نشانه اهمیت ما به دیگران است.

برای اینکه آرامش داشته باشی به دیگران مانند خودت اهمیت بده و دغدغه ها و نیازهای آنها را مانند خودت محترم بشمار. مثال می زنم چند روز پیش زیر بویلر دو تا کارگر در مورد 65 درصد از من سوال کردند و من خندیدم و گفتم انشاله می دهند

آنها هم کلی لیچار بار من کردند که تو پولداری و برات مهم نیست و غیره و ذلک.

در این مواقع باید به نیازها و احساسات و نظرات دیگران اهمیت بدهی و با آنها همدل باشی یعنی نیازهای آنها را نیازهای خودت بدانی (در این مثال تو هم باید بنالی ، اشکالی ندارد مگر تو کی هستی؟)نه اینکه دایم فکر کنی بقیه احمقند و من  از آنها بهترم و با آنها فرق دارم و من فقط می فهمم

این رفتار خودخواهانه و غلط است و باعث دور شدن دیگران از ما و دافعه در ما می شود و اگر ما طالب آرامش و جاذبه هستیم باید به دیگران اهمیت بدهیم و با دیگران همدل باشیم.

متاسفانه من اصلا منعطف نیستم و به دیدگاهها و نظرات و حرفهای دیگران اهمیت نمی دهم و فقط روی حرف خودم پافشاری می کنم و مانند یک جسم صلب می مانم و لذا تمام فشارها را به خودم وارد می کنم و  آرامشم را از دست می دهم که اصلا برای سلامتیم خوب نیست.

مانند امضا نکردن صورتجلسه یا هامش گذاشتن روی آن و دافعه  بجای جاذبه و طرد شدنم و از دست رفتن آرامشم.

مانند اینکه تا پدرم  یا مادرم نظری می دهد من ناراحت می شوم و می خواهم حرف خودم را بزنم

مانند اینکه تا همکارم حرفی می زند می زنم تو ذوقش که تو هیچی بارت نیستبابا خوب ما که قبلا نامه زده بودیم

مانند اینکه تا همسرم نظر می دهد از نظرش ناراحت می شوم و اخم و تخم می کنم.

مانند اینکه در سرویس تا می گویند مجون بخر باهاشون بحث و جدل می کنم.

مانند اینکه تا کس دیگری را انتخاب می کنند من ناراحت می شوم.

مانند اینکه تا کسی در سرویس پشت سرم است و یا خرخر می کند من ناراحت می شوم

همه اینها نشان می دهد که من هنوز رشد نکرده ام و بچه هستم.

7-پریدن وسط حرف دیگران یعنی من   بیشتر می فهمم و دیگران نمی فهمند

8-زدن حرفهای غیرمهم و غیرضروری یا پرحرفی و زیادی حرف زدن نشانه این است که من به برای دیگران و وقت آنها ارزش قایل نیستم.

9-بی ادبی کردن و مسخره بازی کردن  و بی حرمتی نشانه عدم اهمیت ما به دیگران است.

10-گوش دادن به حرف دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

11-توجه ما به دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

یادته ابوتراب بهت گفت زمانیکه شکاری اینجا بوده بچه های پشتیبانی چقدر آرامش کاری داشتند؟؟؟؟؟؟؟

12-وقتی برای دیگران ارزش قایلیم هرگز با زبان زور و تهدید با کسی صحبت نمی کنیم  مثلا:

ببین من چقدر امیدی را عصبی کردم که بهم قندون پرت کرد یا اینکه چقدر بقیه رو عصبی کردم که برام نامه زدند

اگر برای دیگران ارزش قایل باشیم هرگز از انتقادهای آنها ناراحت نمیشویم بلکه اتفاقا از آنها تشکر میکنیم و خوشحال می شویم.

13-تشکر کردن در قبال لطف دیگران موجب جاذبه می شود.

14-غر غر نکردن در حضور دیگران باعث جاذبه میشود .

15-مسولیت پذیر بودن و خوش قول بودن و الاف نگه نداشتن دیگران موجب جاذبه می شود مثلا کارهای گاز پاکدشت که هنوز الاف مند!!!!!!

یا اینکه مسولیت اشتباه خود را بپذیریم و آنرا گردن کسی نیاندازیم چون با اینکار به خود توهین میکنیم که من گوسفندم و از خود اختیار ندارم و چون تو اشتباه کردی منم اشتباه کردم.

16-زیبا حرف زدن نه رک حرف زدن:

حرف هم مانند انسان نیاز به لباس دارد لذا ما باید برای ابراز خواسته هایمان آنها را زیبا کنیم یعنی حتما اول آنها را  با لباس زیبا بپوشانیم یا کادو پیچ کنیم بعد بزنیم و هیچگاه رک و پوست کنده و و عریان حرف نزنیم.

مثال:

بابا خیلی بو می دهیغلط

پدر عزیزم اگر خواستی حمام بروید دکتر گفت شما میتونید پایین تنه را بشویید.

یا مثلا اگر بخواهیم از دیگران  انتقاد کنیم اولا در خفا و دوما کادوپیچ.

درست سوال کردن از افراد موجب ایجاد جذبه و آرامش می شود.(جذبه عادل فردوستی پور و علی ضیا)

در رابطه با دیگران متوقع توجه، محبت و دیگران نباشیم و مانند طلبکارها رفتار نکنیم و  برای  بدست آوردن اینها کار نکنیم و رابطه برقرار نکنیم بلکه  برعکس بایستی خود توجه و محبت به دیگران عرضه کنیم و موجب شادی  آنها شویم تا آنها در حضور ما احساس بهتری داشته باشند و لذا جاذبه و آرامش بدست آوریم.


17-هنر خوب گوش کردن موجب ایجاد آرامش در ما و دیگران می شود:

اول اینکه ما دچار عذاب وجدان اینکه مطلب را از دست دادیم نمی شویم و مجبور به پرسیدن از او نیستیم و در ثانی دیگری از توجه ما لذت می برد.


-هرگز با دیگران بحث جدل نکنیم ما باید روش حل مساله را جایگزین اینها کنیم:

چه تقابل:چه منافع ما جور در نمی آید.

تعارض منافع :وقتی طرف با فکر و اندیشه ما 0 درجه مخالف است و پررنگ تر از تقابل است.

جدل:دهان به دهان و پررنگ تر از تعارض.


19-صبر در رابطه و دیگران و آرامش:

اگر بتوانیم در رابطه با دیگران صبر داشته باشیم آرامش بیشتری را تجربه می کنیم بطور مثال دیروز وقتی منتظر بودم ماشین جلوییم برود و نمی رفت متوسل به بوق و چراغ شدم که باعث شد چراغم روشن بماند و اعصابم خورد شود


20-وقتی عزیز کسی فوت می شود:

اطلاعیه فوت را می بینیم که اگر طرف به ما نزدیک است  و امکان رفتن برای ما باشد(کاری در آن زمان نداشته باشیم) در مراسم شرکت نماییم و اگر امکان رفتن وجود ندارد که تلفنی تسلیت می گوییم.


همسر انسان نقش بسیار زیادی در آرامش  ما دارد. اگر همسر ما شاد و بشاش باشد خانواده سالم و آرم و شاد خواهد شد:

برای اینکه همسرم باعث آرامش من شود ابتدا من بایستی  آرامش او را مختل نکنم:

از امروز سعی کن حداقل کمی به سمت جلو بروی.

1-برای حرفهایش اهمیت قائل باشم و به حرفها و نظراتش گوش دهمکه اصلا برام مهم نیستند.

2-هرگز به او خیانت نکنمکه می کنم.

3-کمکش کنم.که نمی کنم.

4-او را خوب ببینم و بگویم.که بد می گویم و له اش می کنم.



خداوند  در این دو روز دنیا ما را جهت لذت بردن آفریده است، اما چه لذتی؟

لذتی که خودش گفته و ما می توانیم  بدست می آوریم  و که مفت نیست و در واقع رنج لذتی است  که با صبر همراه است و همه اش آرامش است  نه لذت شیطانی مفت و لذت رنجی که در پس آن فلاکت و بدبختی و آشوب است.

و در مواردی که دست ما نیست می توانیم با توکل به خودش که همیشه بهترین را برای ما می خواهد به لذت و آرامش برسیم.

چرا گناه آشوب ساز است؟

گناه کفر نعمت است و شکر نعمت نعمتت افزون کند و شکر نعمت نعمت از کف بیرون کند.

از لذتهای کوچک  هوای نفس و زودگذر بگذر تا به لذتهای بزرگتری که خودش وعده داده برسی.


وقتی در موضع قدرت هستیم و خود را قوی بدانیم هرگز ضعف را به خود راه نمی دهیم، ابتدا درست حرکت کنیم و سپس  قوی باشیم.

هوای نفس بسیار قوی و نیرومند است  که انسانهای ضعیف در برابر آن مغلوب هستند و با عمل به هوا و خواسته های نفس موجب بدبختی و آشوب آنها می گردد، محکم و قوی بودن  یا تقوی داشتن و ثابت ایستادن بر روی عقاید و نه گفتن به هوای نفس باعث آرامش انسان می گردد . راههای قوی شدن جلوی هوی نفس را باید بشناسم:

خواندن مقاله دانشگاه علامه به آدرس 

http://journals.atu.ac.ir/article_20.html.

1-صبر، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ: اى افرادى که ایمان آورده‏اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است» (البقره/153).

2-تقوی، یعنی پرهیز از هر چیزی که انسان را به گناه می کشاند، تقوی با مهار و غلبة نَفْس چَموش رابطة تنگاتنگی دارد، چرا که آدم باتقوا با خویشتنداری نَفْس،دارای اراده و تصمیم محکم است:.وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ: . و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‏تر است؛ زیرا) این از کارهاى مهمّ و قابل اطمینان است» (آل‌عمران/6). خداوند هم به خاطر مجاهدت چنین انسانی او را کمک می‌نماید و به راه خویش هدایت می‌فرماید و همواره با متّقین است: .وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ:. و بدانید خدا با پرهیزکاران است» (البقره/194).

3-ارتباط با خدا و ادای صحیح نماز:إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ.: . نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها