1-در منزل محمد هادی پشتی را برداشت و من صبر نکردم ببینم مقصودش چیه و بهش پریدم:
اما اون می خواست پشتی را وارونه کنه، اگر صبر کرده بودم آرامش داشتم.
2-در محیط کارم سعی دارم زود و سریع اطلاعات را گزارش بدم یا از خودشیرینی یا از ترس از فراموشی در هر صورت آرامشم رو از دست می دم که اطلاعاتم کامل بود یا نه و مدیرم حالا چی میگه و تازه دنبال کامل کردن اطلاعاتم می روم اما:
اگر از فراموشیه باید کارهامو بنویسم و صبر کنم تا وقتی که اطلاعات کامل شد بعد گزارش بدم و اگر از خودشیرینیه که اطلاعات ناقص بدرد کسی نمیخوره و فایده ای نداره فقط موجب آشوب من میشه.
3-در هوس هام هم میخوام همون موقع بهشون برسم اما صبر موجب مبارزه با هوای نفسه و میتونه اونها را به تعویق بندازه تا در جای درست انجام بشن.
درباره این سایت